تاریخ انتشار : یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۲
کد خبر : 43067

شهیدی که در زمستان نفت خانه‌شان را به همسایه داد

شهیدی که در زمستان نفت خانه‌شان را به همسایه داد

روح‌الله به مادرش گفت مادر جان این همسایه برای گرفتن نفت و آمدن به خانه ما هزاران بار فکر کرده که به کجا برود که او را برنگردانند و پیش خودش خجالت کشیده است، حالا ما او را دست‌خالی برگردانیم؟ به گزارش دنیای اسرار به نقل از فارس : ایثار و حماسه و ازجان‌گذشتگی حاصل

Print Friendly, PDF & Email

روح‌الله به مادرش گفت مادر جان این همسایه برای گرفتن نفت و آمدن به خانه ما هزاران بار فکر کرده که به کجا برود که او را برنگردانند و پیش خودش خجالت کشیده است، حالا ما او را دست‌خالی برگردانیم؟
به گزارش دنیای اسرار به نقل از فارس : ایثار و حماسه و ازجان‌گذشتگی حاصل معنویت و عشق به خداست. کسی که خود را تزکیه نکرده و حبّ الهی در قلب او سایه نیفکنده است و هنوز در کشاکش تمنیات نفسانی است و نسبت به دستورات الهی مردد و حیران است، نمی‌تواند از تعلقات و از خواسته‌های خود صرف‌نظر کند، و از جان و مال خود، برای دیگران مایه بگذارد و یا بر همه تعلقات و جاذبه‌های دنیایی پشت‌پا بزند.
یکی از کسانی که در این راه به قرب الهی رسید و‌ حتی از جان خود گذشت، شهید روح‌الله چراغی بود، این شهید در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در دامن پدر و مادری مؤمن و بامحبت گذراند. تحصیلاتش را در زادگاهش با موفقیت به پایان رسانید اوقات بیکاری را صرف کمک به خانواده‌اش در کارهای کشاورزی و کارگری می‌کرد و با آنها با تواضع رفتار می‌کرد و بیکاری را نمی‌پسندید.
اهل مطالعه کتب دینی و قرائت قرآن بود و از تجمل‌گرایی بیزار بود و همیشه در فکر خدمت به مردم مستضعف و محروم بود. پس از آموزش در پادگان شهرضا به جبهه غرب اعزام شد و به اسارت اشرار درآمد و پس از شکنجه‌های بسیار آزاد شد.
دوباره داوطلبانه به‌سوی جبهه‌ها رفت و در مرحله پنجم عملیات رمضان در محور کوشک به سمت فرماندهی یک گروه از برادران امدادگر برگزیده شد و پس از فعالیت بسیار بر اثر اصابت ترکش، شربت گوارای شهادت را نوشید.
شهیدی که رفتنش به جبهه را به پدر و مادرش نمی‌گفت
برای گفت‌وگو با خانواده شهید روح‌الله چراغی به منزل پدر شهید رفتم، پدر شهید روی تخت نشسته بود با عصا خودش را به روی صندلی رساند و نگاهی به‌عکس پسرش کرد، به او گفتم پدر جان امروز به دیدارتان آمدم تا از خاطرات روح‌الله برایمان بگویی تا سخن از روح‌الله آمد اشک از چشمانش جاری شد.
پدر شهید چراغی گفت: روح‌الله همه وجودش خوبی بود، هیچ‌وقت نمی‌خواست ما ناراحت شویم باوجوداینکه جبهه‌رفته بود اما ما را از رفتنش خبردار نکرده بود، چون می‌دانست من و مادرش بی‌تابی می‌کنیم، گاهی هم که به مرخصی می‌آمد از او می‌پرسیدیم پسر جان چرا دیربه‌دیر به خانه می‌آیی، در جواب می‌گفت پدر من در نطنز کارم زیاد است و شب‌ها آنجا باید بمانم، نمی‌دانستیم جبهه است فکر می‌کردیم در محل کارش شب‌ها استراحت می‌کند.
پدر شهید گفت: روح‌الله در همه کارهایش جدی بود و یک بار مسئول توزیع اقلام سهمیه‌ای و کوپنی برای شهر بود، از او خواستم برای یکی از اقوام بیلی بگیرد تا کشاورزی انجام دهد، در جواب گفت پدر جان این بیل حق افراد فقیر است و من هرگز این کار را نخواهم کرد.
قدم علی چراغی ادامه داد: یادم می‌آید یک‌بار یکی از همسایه‌ها به منزلمان آمد و از ما درخواست نفت کرد، همسرم که به رحمت خدا رفته چون یک ظرف نفت داشتیم گفت نفت به‌اندازه خودمان داریم، دیدم روح‌الله به مادرش گفت مادر جان این همسایه برای گرفتن نفت و آمدن به خانه ما هزاران بار فکر کرده که به کجا برود که او را برنگردانند و پیش خودش خجالت کشیده است، حالا ما او را دست‌خالی برگردانیم، ظرف نفت خانه را برداشت و به منزل همسایه برد و گفت خدای ما برای فردا بزرگ است شاید فردا نفت توزیع شد.
شهیدی که یکبار اسیر شد
در حین گفت‌وگو با پدر شهید بودیم که همسر شهید هم به جمع ما اضافه شد، فاطمه ابوذری دختری که شاید در کودکی همسر شهید روح‌الله چراغی شده، ولی هنوز دل از این شهید نکنده و می‌گوید هرچه داریم از زندگی از وقتی که با برادر شهید که ازدواج کردم از برکت خود شهید است و هنوز هم از عمق جان‌دوستش دارم.
همسر شهید گفت: روح‌الله خیلی علاقه به قرآن و اهل‌بیت داشت و تمام‌وقتش را صرف آموزش قرآن و کتاب می‌کرد، وقتی شب به خانه می‌آمد از کارهایی که در روز کرده بود خیلی خوشحال بود و می‌گفت امروز کلی قرآن به بچه‌ها یاد دادم.
همسر شهید چراغی از خاطره شب عروسی‌اش گفت: برای شب عروسی طبق سنت بادرود کلی تدارک دیده‌ بودیم، پیراهن سفید و شلوار آبی، گفت من شب عروسی لباس بسیجی می‌پوشم و با لباس بسیجی عکس یادگاری گرفت، بعد از اتمام مجلس عروسی که شب جمعه بود، به مسجد رفت و دعای کمیل خواند و تا پاسی از شب با چشمانی اشک‌بار از مسجد به خانه آمد.
همسر شهید گفت: روح‌الله در جهاد سازندگی نطنز کار می‌کرد، فاصله بادرود تا نطنز ۳۵ کیلومتر بود، موتوری که جهاد کشاورزی به ایشان برای کار اداری داده بودند فقط در ساعات کاری و صرفاً جهت انجام کار اداری استفاده می‌کرد و اجازه استفاده برای غیر ساعت اداری نه به خودش و نه اعضا خانواده‌اش نمی‌داد.
وی افزود: یک روز در گرمای تابستان و ماه مبارک رمضان در مسیر نطنز به بادرود موتور پنچر می‌شود و باتوجه‌به اینکه روح‌الله می‌خاسته روزه‌اش باطل نشود با دهان روزه و موتور به دست قبل از اذان ظهر خودش رو به شهر رساند.
همسر شهید چراغی ادامه داد: روح‌الله را یکبار اسیر کردند و در یک زمانی که تبادل مختصری صورت گرفت، به‌واسطه تبادل آزاد شد.
شهیدی که بنی‌صدر حکم اعدامش را صادر کرد
وی به یک خاطره مهم‌ از زندگی روح‌الله اشاره کرد و گفت: روح‌الله چندین بار به جبهه رفت، یکبار به مرخصی آمد خیلی خوشحال و خندان بود، دلیل خوشحالی‌اش را پرسیدم، در جوابم گفت بنی صدر برایش حکم اعدام صادر کرده، اما قبل از اجرا خودش را برکنار کردند.
گفتم‌ ماجرا چیست، روح‌الله گفت در زمان حضور ما در جبهه هیچ اسلحه و مهماتی برای مقابله با دشمن نداشتیم و در عوض مهمات برایمان کمپوت خوراکی می‌آوردند، یک روز بنی‌صدر به جبهه‌ها آمد برای اعتراض به پیشش رفتم گفتم این چه وضعی است چرا برایمان مهمات نمی‌فرستید، ما فکر می‌کنیم دارد به کشور خیانت می‌شود و عمدی در کار است که ما در جنگ شکست بخوریم.
همسر شهید چراغی ادامه داد: روح‌الله تعریف کرد که وقتی آن حرف را زده، بنی‌صدر بدجوری بهم رخت و شدید با هم درگیر می‌شوند، طوری که بنی‌صدر بسیار عصبانی و ناراحت از آنجا می‌رود.
همسر شهید چراغی به نقل از روح‌الله گفت: بعد از مدت کوتاهی فرمانده گفت چراغی سریع به مرخصی برو، گفتم چرا فرمانده گفت بنی‌صدر برایت حکم اعدام صحرایی صادر کرده است و به‌زودی این حکم اجرا خواهد شد، چون در برابر رئیس‌جمهور ایستاده و به او تهمت خیانت زده‌ای، در جواب گفتم من هیچگاه از جبهه نمی‌روم حتی اگر بنی‌صدر مرا اعدام کند این اعدام برای من حکم شهادت دارد و بعد از چند روز در اخبار اعلام شد بنی‌صدر عدم کفایت خورده از رئیس‌جمهوری برکنار شده و از کشور فرار کرده است.
می‌خواهیم از «مظهر عزت ایران» بگوییم
شهدای استان اصفهان ۲۴ هزار نفر هستند که ده درصد کل شهدای ایران را تشکیل می‌دهند و بر همین اساس کنگره شهدای استان اصفهان با شعار «شهیدان، مظهر عزت ایران» از یک سال گذشته فعالیت خود را آغاز کرده و از ۳۱ شهریور ماه جاری همزمان با شروع «هفته دفاع مقدس» تا ۲۵ آبان ماه همزمان با «روز حماسه و ایثار مردم اصفهان» فعالیت خود را به اوج خواهد رساند.
این کنگره متعلق به آحاد جامعه و مردمی بوده و یادواره‌ها هم بر محوریت حضور و فعالیت مردم تشکیل خواهد شد از همین رو از همه مردم شهیدپرور اصفهان دعوت می‌شود در کنار یکدیگر با برگزاری «کنگره شهدای استان اصفهان» نام این استان را همچون ۲۵ آبان سال ۶۱ در زنده نگه‌داشتن و انتقال پیام عزت و اقتدار شهدا بر زبان‌ها جاری سازند که به این منظور می‌توانند با ستاد «کنگره شهدای استان اصفهان» واقع در مجتمع اداری ۲۲ بهمن ارتباط بگیرند.

Print Friendly, PDF & Email

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مخابرات نماز املاک یاسان املاک یاسان املاک یاسان املاک یاسان املاک یاسان املاک یاسان