تاریخ انتشار : شنبه ۷ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۹
کد خبر : 49737

تلالو پر فروغ شهدا بر دوش مردم قدرشناس

تلالو پر فروغ شهدا بر دوش مردم قدرشناس

یک سر کاروان پیکر کودکان بود و سر دیگرش تابوت فرماندهان؛ یک سو مردم دور دانشمندان شهید وطن حلقه زده بودند و دگر سو در مغناطیس مادران میهن می گریستند؛ قیامت شده بود؛ گویی خورشید در آسمان تهران تکثیر می شد. به گزارش دنیای اسراربه نقل از ایرنا، کاروان می گذشت و انگار تهران حرم

Print Friendly, PDF & Email

یک سر کاروان پیکر کودکان بود و سر دیگرش تابوت فرماندهان؛ یک سو مردم دور دانشمندان شهید وطن حلقه زده بودند و دگر سو در مغناطیس مادران میهن می گریستند؛ قیامت شده بود؛ گویی خورشید در آسمان تهران تکثیر می شد.

به گزارش دنیای اسراربه نقل از ایرنا، کاروان می گذشت و انگار تهران حرم شده بود و دل های ایرانیان کبوترهای آن؛ هر تابوت شهید برای خود ضریح شده بود و خیل عاشقان و دلسوختگان حوالی آن دخیل بسته بود.

یک سو مویه دلتننگی برای نو رسیده ها و سه ساله های وطن و سوی دیگر، نوحه برای سردارانش بود؛ از میان جمعیت مرثیه غریبی به گوش می رسید که انگار داغدار« پهلوی شکسته مادر» بود.

لاله ها از خون شهیدان وطن می رویید و خیابان های تهران دشت شقایق شده بود. «می گذرد کاروان روی گل ارغوان؛ قافله سالار آن سرو شهید جوان» توی گوش زمان پیچیده بود.

علمداران شهید ایران نیامدند؛ دخترکان ایران عروسک هایشان را نبردند؛ سربازان میهن در حسرت دیدار کسی که دوستش داشتند پرگشودند؛ وای مادران وطن؛ چه جانکاه داغ بر جاماندگان نشاندند.

دل ها می لرزید؛ اما گام ها استوار بود. جای یک سوزن انداختن هم نبود. انگار همه ایران در تهران جمع شده بود تا مبادا شهید گلگون کفن این سرزمین غریب بماند.

دشنه دشمن بر قلب قراولان میهن فرود آمده بود اما هموطنی بیم به خود راه نداد. فرماندهان هنوز در میان جمعیت بودند. حضورشان قوت قلب شد. دشمن جرات یک نگاه چپ به آن ها نداشت.

مردم همه آمدند؛ لنز دوربین خبرنگاران خارجی از شکوه و صلابت ایرانیان بهت آلود شده بود.

به هر طرف که سر می چرخاندی رنگواره چشم نواز پرچم میهن در تلالوء پر فروغ شهدا می درخشید. انگار ایران تکثیر شده بود.

کشورم؛ یک دریچه دیگر از قرن ها پایمردی و صبوری را نظاره گر بود. در دل ها غم هجران عزیزان بود و در سرها سودای نابودی اهریمنان موج می زد.

این روزها؛ فرزندان شهید ایران در گوشه گوشه این مرز و بوم؛ آرمیده بر دوش وطن به سوی جاودانگی بدرقه شدند. تفاوتی نداشت کجا و در کدامین دیار؛ همه جای ایران حسینیه شده است. تهران اما؛ زیر تازیانه آن همه موشک و دود و انفجار صبور ماند تا وقت عبور کاوران شهدایش برسد.

انگار روی تاریکی های انباشت شده جهان نور پاشیده اند. کاوران می گذشت و گوی های نورانی بر فراز جمعیت می درخشید، در دل هر ایرانی زمزمه ای آشنا و شورانگیز برپا بود:

خورشیدی، تابیدی ای شهید

در دل ها،جاویدی ای شهید

می گرید در سوگت آسمان

می سوزد از داغت شمع جان

Print Friendly, PDF & Email

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

شش + 8 =

سامانه نماز املاک یاسان املاک یاسان املاک یاسان املاک یاسان املاک یاسان املاک یاسان