تاریخ انتشار : جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۲
کد خبر : 17768

طلبه جهادی مستقر در بیمارستان مبارزه با کرونا

طلبه جهادی مستقر در بیمارستان مبارزه با کرونا

علاوه بردلداری دادن به بیماران کرونایی سعی می کنیم هر خدمتی از دستمان برمی آید انجام دهیم حتی تعویض زیرانداز آنهابه گزارش دنیای اسرار:با ورود ویروس منحوس کرونا به کشورمان وپس از مدتی شیوع این ویروس در بیشتر نقاط سرزمینمان به عکس کشورهای آمریکایی و اروپایی که بر خلاف ادعای مدرن و پیشرفته بودنشان ذات

Print Friendly, PDF & Email

علاوه بردلداری دادن به بیماران کرونایی سعی می کنیم هر خدمتی از دستمان برمی آید انجام دهیم حتی تعویض زیرانداز آنها
به گزارش دنیای اسرار:با ورود ویروس منحوس کرونا به کشورمان وپس از مدتی شیوع این ویروس در بیشتر نقاط سرزمینمان به عکس کشورهای آمریکایی و اروپایی که بر خلاف ادعای مدرن و پیشرفته بودنشان ذات اصلی خودشان را نشان دادند و به خرید اسلحه رو آوردند و به جای حمایت از همدیگر و کمک به یکدیگر شروع به خالی کردن فروشگاه هایشان نمودند و برای به دست آوردن وسایل بهداشتی مانند ماسک و دستکش و حتی دستمال توالت با یکدیگر زد و خورد کردند و به جان هم افتادند اما خدا را شکر و سپاس می گویم که در سرزمینی زندگی می کنم که مردم به جای به جان هم افتادن در این شرایط سخت سعی کردند دست یکدیگر را بگیرند و با کمک هم وبه یاری یکدیگر بشتابند تا بتوانند به لطف خداوند ویروس کرونا را شکست دهند.و در این مدت بودند کسانی که ایرانی نبودند اما به هر دلیلی مجبور شده بودن در این شرایط ایران بمانند و به زبان آورده بودند که با اینکه مجبور شدم در ایران بمانم اما خیلی خوشحالم که اینجا ماندم و توانستم این روحیات زیبای کمک به هم نوع و دوستی و گذشت ومحبتی که بین مردم ایران هست را ببینم.و نمود این گذشت و همدلی را در کنارهمه مردم ایران که هر کس به طریقی سعی در مبارزه با این ویروس و شکشت آن دارد،از پزشکان و پرستاران که در خط مقدم جبهه سلامت قرار دارند تا سایر مردم که با در خانه ماندن سعی کردند زنجیره ابتلا به این ویروس را قطع کنندتا بسیجیان وروحانیون و طلابی که به شکل جهادی در این مبارزه حضور پیدا کردند خلاصه همه اینها ما را برآن داشت تا پای صحبت های طلابی بنشینیم که با حضور خود در بیمارستانهایی که بیماران کرونایی بستری هستند بتوانند اقدامی در جهت کاهش استرس فرد مبتلا وحتی کادر درمانی داشته باشند.
نکته ای که بود اینکه اکثر آنها به خاطر تواضعی که داشتند خواهش کردند نامی از آنها برده نشود و ما نیز به همین جهت اسامی آنها را به صورت مخفف نوشتیم.
و_دطلبه پایه ۱۰ حوزه علمیه برادران است که هفته ای ۳ روز هم در یکی از دبیرستان های دوره اول تدریس می کند.
او از نداشتن هیچ گونه تصوری در ابتدا که چگونه با بیماران ارتباط برقرار کند واینکه پس از حضور در بیمارستان کرونایی چه اقدامی انجام دهد گفت و افزود:با ورود کرونا به کشور و فرموده رهبر انقلاب که هر کس در زمینه مبارزه با این ویروس هر کار از دستش برمی آید انجام دهد ،برای لبیک به فرمان آقا در لینک پیامی که از سوی حوزه علمیه برایمان فرستاده شده بود ثبت نام کردیم و پس از مراجعه به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و پر کردن فرم در لیست رزو قرار گرفتیم و پس از چند روز با ما تماس گرفته شد و به بیمارستان اعزام شدیم و چون هیچ سابقه ای در این زمینه نداشتیم یکی دو روز اول به احوالپرسی با بیماران ودلگرمی دادن به آنهاطی شد.
وی از برخورد سرد بیماران و پرسنل بیمارستان در ابتدا با آنهایاد کرد و گفت:یکی دو روز اول لباس مخصوص می پوشیدیم اما عمامه به سر می گذاشتیم و بالای سر بیماران حاضر میشدیم و سعی میکردیم با آنها که در موقعیت سختی قرار گرفته بودند و حتی خانواده آنها نیز آنان را طرد کرده بودند صحبت کنیم و به آنها دلگرمی بدهیم و حتی یکبار که بالای سر بیماری رفتم که حالش چندان مساعد نبود به من گفت حاج آقا برو بیرون و خیلی بی احترامی کرد آنقدر که پرستاری که بالای سرش حضور داشت گفت:متاسفم که ما را با لباسهایمان قضاوت می کنند.
گذشت تا وارد بخش کرونا مثبت شدم ودر آنجا مسئولی داشت که به من گفت :چون احتمال ورود ویروس از طریق گوش و پرده گوش هم وجود دارد سعی کنید عمامه بر سرتون نگذارید ،وقتی صحبتش را منطقی دیدم به جای عمامه کلاه مخصوص بهداشتی بر سر گذاشتم و فردا بدون عمامه بالای سر همان مریض به همراه یکی از دوستانم حضور پیدا کردیم و دوباره به گرمی دیروز به او سلام کردم و اون بسیار گرم پاسخ داد و تشکر کرد ،وقتی از دوستم پرسید شما از طرف کجا به اینجا آمدید و دوستم به او گفت که ما طلبه هستیم متاسفانه دوباره شروع به بدگویی کرد و ما فقط سکوت کردیم و گذاشتیم هر چه میخواهد بگوید و پاسخش را ندادیم و سعی کردیم فقط به او آرامش بدهیم او نیز بعد از دیدن صبوری ما که به تقلید از پیامبر عزیزمان که در مقابل افرادی که به او بی ادبی میکردند صبر میکرد وبه آنهااحترام میگذاشت ،رفتار کرده بودیم در روز های بعد آن رفتار را نداشت و حتی با ما دوست هم شده بود.
وی ادامه دادچند روز اول به احوالپرسی صرف گذشت تا اینکه یکی از دوستانمان که از بیمارستان دیگری به اینجا آمده بود پیشنهاد داد که به غیر از احوالپرسی به خدمت رسانی به بیماران نیز بپردازیم و از آن روز به بعد سعی کردیم علاوه بر احوالپرسی نیاز های بیماران را تا حد ممکن برطرف کنیم مثلا اگر بیماری

تختش را کثیف کرده بود تختش را تمیز می کردیم یا اگر می خواست دستشویی برود به او کمک می کردیم یا برایشان میوه پوست می کندیم و یا برایشان چایی می بردیم و حتی ظرف هایشان را می شستیم و اگر چیزی احتیاج داشتند ازبیرون برایشان می خریدیم و خلاصه سعی می کردیم هر خدمتی از دستمان برمی آید انجام دهیم.
پس از گذشت چند روز حضورمان به قدری موثربود که اگر دیر می رفتیم بیماران سراغمان را از پرسنل می گرفتند که پس این طلبه ها کجا هستند؟
وی در ادامه از کمک به بیماران کم بضاعت کرونایی یاد کرد و افزود:
قبل از ورود به این ‌کار سعی کردیم مقداری پول از خودمان و اقوام و اطرافیان برای کمک به بیماران نیازمند تهیه کنیم ودرراین مدت اگر بیماری را می دیدیم که به لحاظ مالی وسعی ندارد وقتی چیزی می خواست از بیرون برایش بخریم هزینه اش را از همان پول هایی که مردم داده بودند می دادیم و دیگر از آنها پول نمی گرفتیم و کمکم این کار ما که به بیماران کمک می کردیم حتی در بین بیماران دیگر نیز الگو شد .
وی ابراز داشت:بیماران کرونایی به دو دسته تقسیم می شوند :عده ای که هنوز خیلی حالشان وخیم نیست و روی پای خودشان هستند و عده ای دیگر که متاسفانه حالشان وخیم است .بین بیمارانی که حالشان خیلی بد نبود وقتی دیدند که ما به بیماران نیازمند کمک می کنیم آنها نیز گفتند ما هم می خواهیم در این کار خیر شریک باشیم چندان که یکی از بیماران صد هزار تومان برای کمک به بیماران نیازمند به ما داد و یکی دیگر از بیماران نیز گفت من به کسانی که مشکل برای درمان دارند تا سقف دومیلیون وام می دهم.
وی خاطر نشان کرد جوان ۲۳ ساله ای بود به نام آقای نصر که حالش به قدری بد شد که به آی سی یو رفت و تا یک قدمی مرگ رفت وبرگشت و خدا راشکر حالش خوب شد.بعد از بهبودی خیلی با ما ارتباط برقرار می کرد ودو،سه روز آخر همه بیماران اطرافش می گفتند این مثل شما در بخش راه می رود وبه دیگران کمک می کند.
وی ادامه دادمن به طلاب توصیه می کنم اگر می خواهند در بیمارستان ها حضور پیدا کنند،باید صرف احوالپرسی نباشد.
وی در ادامه از اهدا کتاب به کادر بیمارستان و همراهان و بیمارانی که حالشان بهتر بود یاد کرد و اذعان داشت:
به واسطه نذورات مردمی ۶۰ جلد از کتاب سلام ابراهیم که در موردشهید ابراهیم هادی است تهیه کردیم و در هر اتاق یک عدد از آنها را می گذاشتیم و آنها را تشویق می کردیم تا لا اقل یکی از داستان های آن را بخوانند.
وی ادامه داد:این کار نیز نتیجه جالبی در یک مورد داشت که خدمتتان عرض می کنم و آن
روزی دختری که از لحاظ حجاب وضعیت مناسبی نداشت به ما مراجعه کرد و گفت:درمورد حجاب کتاب دارید به ما بدهید؟ما هم به او گفتیم همان کتاب ابراهیم هادی را به او می دهیم تا مطالعه کند. او کتاب را گرفت و رفت و پس از چند روز برگشت و از دوستم جلد دوم این کتاب را طلب کرد و دوستم به اوگفت کتاب را خواندی و او پاسخ داده بود کتاب را به خانه بردم و خواهر و مادرم آن را خواندند و تا صبح گریه می کردند وحالا آمده ام به دنبال جلد دوم این کتاب.
وی در پایان به این نکته اشاره کرد که ما کارمان را هر روز با فرستادن ۱۴ صلوات و هدیه آن به شهدا به خصوص شهید ابراهیم هادی شروع می کردیم و از ایشان می خواستیم که هر طور خیر است خداوند برایمان رقم بزند و بتوانیم در برخورد با مردم از حسن خلق برخوردار باشیم و آن صعه صدری که خدا به پیامبرش عطا نموده داشته باشیم و با انسانها از باب گذشت و عطوفت برخورد کنیم.
والحمدلله اینچنین هم شد چرا که مسئولین بیمارستان که در ابتدا چندان ما را تحویل نمی گرفتند باز خورد رفتار ما به گونه ای بود که رییس بیمارستان به نهاد رهبری دانشگاه درخواست داده بود که برای نقاهتگاه جدیدی که می خواهد راه اندازی کند ۲۰نیروی جهادی مرد و ۱۰ نیروی جهادی خانم احتیاج دارد.

خبرنگار الهام خانی

Print Friendly, PDF & Email
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.