گزارشی از وضعیت زنان آسیب دیده
گزارشی از وضعیت زنان آسیب دیده قربانیان جامعه به گزارش دنیای اسرار–علیرضاهژبری:” سال ۹۴ طلاق گرفتم. شوهرم معتاد بود. حشیش می کشید. دست بزن داشت. مجبور شدم طلاق بگیرم اما جایی برای زندگی نداشتم برای همین به سفارش یکی از دوستانم به اینجا آمدم”. اینها را شیرین می گوید کسی که به گفته ی خودش
گزارشی از وضعیت زنان آسیب دیده
قربانیان جامعه
به گزارش دنیای اسرار–علیرضاهژبری:” سال ۹۴ طلاق گرفتم. شوهرم معتاد بود. حشیش می کشید. دست بزن داشت. مجبور شدم طلاق بگیرم اما جایی برای زندگی نداشتم برای همین به سفارش یکی از دوستانم به اینجا آمدم”. اینها را شیرین می گوید کسی که به گفته ی خودش برعکس نامش زندگی تلخی دارد.
سارا ۲۳ ساله به نظر می رسد دختری با پوستی تیره و چشمانی معصوم. تمایلی برای تعریف تمام قصه زندگی اش ندارد اما می گوید اگر تمام ماجرا را تعریف کنم گریه ام می گیرد. از شهر کرمانشاه آمده است. خودش می گوید حشیش مصرف می کردم اما الان متادون می خورم. سارا پسری دارد که حالا ۳ ساله شده است وتنها تا ۱۰ روزگی اش، او را دیده، و پس از آن به خاطر اینکه معتاد بوده و خانه ای هم نداشته، به شیرخوارگاه تحویل داده شده است و سارا فقط می داند که با یک خانواده پولدار زندگی می کند.
سرگذشت آزاده هم دست کمی از بقیه ندارد شوهری معتاد داشته. دو پسر ۹ و ۱۲ ساله دارد که سه سال است هنوز آنها را ندیده ، آزاده می گوید: بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک از همسرم به خاطر دائم الخمر بودن و اعتیاد به حشیش جدا شدم. به خاطر اینکه پول وکاری نداشتم، نمی توانستم از آنها نگهداری کنم به همین خاطر سرپرستی بچه هایم را پدر بزرگ و مادر بزرگشان به عهده گرفتند.
مریم هم که به علت ورشکستگی همسرش کارش به جدایی کشیده است می گوید: صبحها کار میکنم و شبها را در این مرکز میگذرانم چون امکان ادامه زندگی اجاره نشینی برایم ممکن نبود و هزینه کرایه خانه بسیار سنگین بود به همین علت آواره کوچه و خیابان شدم. گاهی شبها در گرمخانه می خوابم و روزها در خیابان سر می کنم.
لیلا اما زنی ۵۰ ساله است که یک دختر ۲۵ ساله وپسر ۲۰ ساله دارد. می گوید شوهرم چندین زن صیغه ای داشت. هر بار که اعتراض می کردم و ماجرا را می فهمیدم قول می داد دیگر دست از این کارها بردارد. اما یک روز دیگر طاقتم تمام شد و از آن خانه بیرون آمدم. اما دختر و پسرم حاضر نیستند مرا ببینند و می گویند تو آبروی ما را بردی. باید خانه را ترک نمی کردی و پیش ما می ماندی. دخترم در یک فروشگاه کار می کند یک روز سرزده رفتم تا او را ببینم اما حتی حاضر نشد نگاهی به من بیندازد. شبها چندین قرص آرامش بخش می خورم اما برای تامین معاش مجبورم کارهایی بکنم که راضی نیستم.
اینها تنها نمونه کوچکی از سرگذشت دهها زنی است که سختی زندگی مجبورشان کرده است قیمتی ترین چیزی که دارند را که همان تنشان است برای تکه ای نان بفروشند.
عوامل تن فروشی
سعیدمدنی، جامعه شناس و نویسنده کتاب روسپیگری در ایران، با طرح این مسئله که عوامل روی آوردن به تن فروشی مشترک است، بیان می کند: فقر، اعتیاد زن یا شوهر، ازدواج اجباری و تنوع طلبی مردان و در مواردی کم بودن موقعیت ازدواج می تواند از عوامل روسپیگری باشد.
او به مطالعات در این زمینه اشاره می کند و ادامه می دهد: مطالعات در سطح جهانی نشان داده بیش از ۹۰ درصد زنان آسیبدیده روسپی زمانی که از آنها سوال میشود آیا از اقدام خود احساس رضایت میکنند، تاکید دارند نه تنها از کارشان رضایت ندارند، بلکه از آن متنفر هم هستند. این تنفر نشان میدهد هیچ رضایتی در این رابطه وجود ندارد و انگیزه در این اقدام، تامین درآمد است. از این رو اجبار جزء لاینفک زندگی هر زن آسیبدیدهای است و از همین روست که من معتقدم آنها قربانی هستند؛ قربانی شرایط و جامعه ای که آنان را به سمت این اجبار سوق دادهاست.
دکتر مدنی با تاکید بر اینکه این زنان آسیبدیده جزء جمعیت پنهان جامعه قلمداد میشوند وباید از هرگونه لفظی که بار معنایی خاص دارد در مقابل این افراد با احتیاط سخن گفت معتقد است: کاربرد واژه کارگر جنسی بیشتر در جوامعی به کار میرود که این عمل یک شغل محسوب میشود درحالی که در کشور ما این وضعیت وجود ندارد و از همه مهمتر اینکه هرگونه اقدام برای رسمیت دادن به این خشونت همه جانبه به زنان به نوعی تایید وضعیت موجود است زیرا این زنان بیش از آنکه توبیخ شوند قربانی جامعهای هستند که زمینه را برای وادار شدن آنها به امور خلاف فراهم میکند.
ارتباط مستقیم اعتیاد زنان و افزایش آسیب
دکتر علی منصوری، مسئول بیماری های واگیردار مرکز بهداشت نیز معتقد است: اعتیاد باعث فقراقتصادی می شود که قسمتی از این فقر اقتصادی بوسیله تن فروشی جبران می شود، همچنین اعتیاد باعث تردد زنان در محیط های پرخطر شده که این امر افزایش مواجهه شدن این افراد با شبکه های فساد و بزهکاری را به همراه دارد. ارتباط مستقیم و معنا داریبین اعتیاد زنان و افزایش آسیب های اجتماعی وجود دارد که تاثیر آنها در حوزه مادرو کودک و افزایش تن فروشی چشمگیر است.
دکترمنصوری با تاکید بر افزایش شیوع بیماری های آمیزشی و ایدز به واسطه افزایش تن فروشی ادامه می دهد: ابتلاء به بیماری های آمیزشی و ایدز از طریق شرکاء جنسی واختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و خودکشی از جمله آسیب هایی است که این افراد با آن مواجه هستند. چرا که این گروه جزء کانون های پرخطر بیماری های آمیزشی و ایدز در جامعه به شمار می روند.
دکتر مریم چگینی، روانشناس نیز همکاری این زنان آسیب دیده، با شبکه های توزیع مواد مخدر را از مشکلاتی که این افراد در جامعه ایجاد می کنند، می داند و یادآور می شود: انگ و تبعیض، طرد شدگی از طرف خانواده، بستگان و جامعه از جمله مشکلاتی است که این زنان با آن مواجه هستند.
دکتر الحسینی،جامعه شناس و استاد دانشگاه در این خصوص معتقد است: وقتی خانواده از محلی مطمئن و آرام به تجربه خوابگاه تبدیل میشود و ارتباطات همسران در بهترین حالت به نوعی به فضایی تبدیل میشود که کارکرد تامین نیازهای جنسی و عاطفی را از دست میدهد شاهد هر نوع آسیب هستیم. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: با پنهان کردن نیاز جنسی از جامعه و طرح مساله های آنها این آسیب در زمانی میتواند تبدیل به یک بحران شود. هر فرهنگی زمانی به بلوغ میرسد که بتواند به موقع و به روز پاسخگوی نیازهای افراد باشد و اگر چنین اتفاقی نیفتد قطعا آسیبهای متعددی بوجود میآید که یکی از آنها تن فروشی زنان است.
مشکلات اجتماعی ایران ریشههای ساختاری دارند. در واقع نقش عوامل کلان اقتصادی و اجتماعی در بروز آنها بسیار موثر است. به همین دلیل درمان مسئلهای مثل اعتیاد را کمتر میتوان در خود اعتیاد پیدا کرد، زیرا سیاستهای کلان نادرست اقتصادی و اجتماعی و عدم توجه به مسائل اجتماعی ما را به سمتی برده که امروز با مجموعه بحرانهای متوالی در این حوزه مواجه هستیم.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0